إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • 3.3.2 مسئولیت نهایی

    بحث مهم شکاکانۀ دیگر مربوط به مشاهداتی دربارۀ شانس اخلاقی سازنده در بخش پیشین، استدلال اصلی گالن استراوسون است که نتیجه می‌گیرد «ما نمی‌توانیم به طور واقعی یا در نهایت از نظر اخلاقی مسئول اعمال خود باشیم» (1994: 5). (از آن‌جا که این استدلال، مسئولیت اخلاقی «نهایی» را هدف قرار می‌دهد، لزوماً اشکال دیگر همانند مسئولیت آینده‌نگر (بند 2.1) و در برخی برداشت‌ها، مسئولیت مبتنی بر انتساب‌گرایی (بند 3.1.1) را حذف نمی‌کند.) بحث با این نکته شروع می‌شود که یک عامل به خاطر برخی حقایق دربارۀ نحوه انتخابش، انتخاب‌هایی را انجام می‌دهد:

  • ٢.٢.٢ انتقادها از رویکرد استراوسون

    اعتراضات مختلفی در مورد رویکرد نظری عمومی پی. اف استراوسون در قبال مسئولیت اخلاقی، مفروضات وی دربارۀ روانشناسی و اجتماعی بودن انسان و استدلال‌های وی در مورد سازگاری جبرگرایی و مسئولیت مطرح شده است.

    همان‌طور که در زیربخش پیشین اشاره شد، استراوسون استدلال می‌کند که آموزۀ درستی جبرگرایی نگرانی‌های کلی دربارۀ شیوه‌های مسئولیت‌پذیری ما ایجاد نمی‌کند. این بدان‌دلیل است که درستی جبرگرایی نشان نمی‌دهد که انسان‌ها به طور کلی غیرطبیعی هستند

  • قضاوت نمودن دربارۀ این‌که آیا یک شخص به لحاظ اخلاقی مسئول رفتار خود است و یا دیگران و ما را مسئول کنش‌ها و پیامدهای آنها می‌داند یا خیر، بخشی بنیادین و آشنا در اعمال اخلاقی و روابط میان‌فردی ما است.

    این قضاوت که یک شخص به لحاظ اخلاقی، مسئول رفتار خود است، حداقل در تقریبی اولیه شامل انتساب برخی توانمندی‌ها و ظرفیت‌ها به شخص و مشاهده رفتارش (به روش صحیح) ناشی از این واقعیت که فرد این توانمندی‌ها و ظرفیت‌ها را دارد و اعمال کرده است، می‌باشد. اگر بررسی صحیح توانمندی‌ها و ظرفیت‌ها موردبحث باشد (و بررسی گزارش‌های مختلف، هدف این مقاله است)